پسرک از کابوس ترسناک دیگه ای بیدار شد
خاطرات بدی از گذشته که میخاست از حافطه اش پاک کنه
هر شب توی خوابهاش تکرار میشدن
و بی وقفه به سراغش میومدن
پسرک از خوابیدن ترسیده بود
پس یه روز
رفت پیش جادوگر و التماس کرد
خواهش میکنم از شر همه خاطرات بدم خلاص شو
که دیگه هیچوقت کابوس نبینم
اونوقت هر کاری که بخوای انجام میدم
سال ها گذشت و پسرک بزرگ شد
دیگه شب ها دیگه کابوس نمیدید
اما به دلایل عجیبی دیگه خوشحال نبود
یک شب ماه خونین اسمون شب رو فرا گرفت
وجادوگر بالاخره دوباره سر و کلش پیدا شد
تا چیزی که در قبال براورده کردن ارزوی پسرک ازش خواسته بود رو بگیره
پسرک با کینه و نفرت سرش فریاد کشید
تمام خاطرات بد من از بین رفته
ولی چرا
چرا نمیتونم خوشحال باشم
سپس جادوگر طبق قولی که بهم داده بودن روحش رو با خودش برد
و بهش گفت
خاطرات پر از درد و زخم
خاطرات پشیمانی های عمیق
خاطرات اسیب زدن به کسی و اسیب دیدن از کسی
خاطرات رها شدن
فقط کسایی با همچین خاطراتی در قلبشون
میتونن
قویتر
پر شور تر
و با احساس تر بشن
و فقط اونها هستن که میتونن به شادی دست پیدا کنن
درست میگه
کاملا داستان قشنگی بود
ممنون♥
جادوگر درست میگه...
جادوگر درست میگه
خیلی قشنگ بود😊
به نظر من بهتره آدم هیچ احساسی نداشته باشه
جادوگره اشتباه میکرد...
واو
چ داستانای باحالی میزاری
هومممم
منم احساسیم میدونم چی میگی برا همین میگم خوب نیس
خب دردسر احساسم دقیقا از همینجا شرو میشه
این داستانا نویسنده شون کیه؟
مشکلی نیست که خوب نباشی
It's ok not to be ok
سریال واقعا قشنگی بود
تصاویر از کجا میاری ؟
اسم نویسنده چیه؟
وایییییییییییییییی داستان مشکلی نیست ک خوب نباشی
دمت گررررررم از کجا آوردیش عررررررر
خیلی داستان قشنگی بود ب شدتتتتتت
اصن نمیدونم چطوری حسمو توصیف کنم:')
ممنونم واقعا قشنگه
من وقتی فیلم مهم نیست که خوب نباشی رو دیدم میخواست این کتاب رو داشته باشم و بخونم واقعا ممنونم
میشه سگ خوشحال رو هم بزارید
من این داستان رو از سریال مشکلی نیست خون نباشی دیدم و واقعا ازش خوشم اومد ولی نویسنده اصلیش کیه؟
خیلی خوب بود از وقتی مشکلی نیست خوب نباشی دیدم هر کتابی توش معرفی کردن میرم بخونم ممنون که گذاشتیش 🙂👌🏼
نویسنده این ۵ داستان داخل سریال خود نویسنده سریال هستش
motive, and that is also happening with this article which I am reading at this place.